همه دیدیم که در جریان دربی جمعه سبزها باز هم حاضر شدند. اما صدای اعتراضات به نتیجه مساوی بازی نه فقط از طرف سبزها، بلکه از تمام گروها به گوش میرسید. به هر حال فارغ از اینکه مساوی شدن بازی را تبانی یا طبیعی بدانیم، این اعتراضات یک نشانه آشکار دارد.
عموما کسانی که در بازیهای استقلال و پرسپولیس به استادیوم میروند سیاسی نیستند، بنابر این نمیتوان جمعیت سبز را نسبت به استادیوم رو های حرفه ای قابل توجه دانست. اما واقعا چه چیزی باعث شده حتی آن جمعیت هم نتیجه مساوی بازی را سیاسی بدانند و در اعتراض به آن با جمعیت سبز همصدا شوند؟
بهتر است سوال را جور دیگری مطرح کرد. چرا فوتبال دوستان حرفه ای در بازی های قبلی به نتیجه مساوی، چنین اعتراض گسترده ای نکرده بودند؟ مگر غیر از این است که دربی این هفته هفتمین مساوی پی در پی دو تیم است؟ به نظر من تمام این اعتراضات نشانه این است که اعتماد اقشار مختلف مردم در همه سطوح به نظام از بین رفته است. مفهوم این مساله این است که رژیم هر کار دیگری بکند هم مردم از آن برداشت سیاسی میکنند و آن را در جهت مبارزه با جنبش سبز میبینند؛ این یعنی پیروزی قاطع جنبش سبز در اثبات اقتدار خود به نظام و همه مردم ایران.
همین سیاسی دانستن نتیجه مساوی از طرف مردم نشان میدهد که قدرت جنبش سبز چنان در چشم آنان عظیم جلوه کرده که نظام را برآن میدارد که حتی در نتیجه بازی فوتبال نیز دخالت کند. از طرف دیگر تکذیبهای نهادهای حکومتی نشان از این دارد که آنها هم بی اعتمادی مردم به نظام و تثبیت اقتدار جنبش را نزد مردم را به چشم میبینند. اکنون این جنبش در نظر مردم بدیل بسیار قوی برای نظام محسوب میگردد. همه اینها دستاورد بزرگی است که هیچ حزب یا گروه سیاسی داخل و خارج کشور تا کنون در عرض این مدت 30 ساله نتوانسته کسب کند.
به هر حال اکنون میتوان فهمید که جنبش سبز در همه اقشار نفوذ یافته و همچنان گسترش میابد. اعتماد به نظام هم مخدوش شده و این سرمایه به جنبش انتقال یافته است. نظام هم این پیام را که دیگر نمیتواند روی تبلیغات خود حساب کند دریافته و مجبور است برای آن کاری بکند.