دولت یحتمل مستعجل

در وضعیتی که چشم انداز دلگرم کننده ای از کاهش سرکوب داخلی پیش رو نیست، توافق هسته ای اسباب مزاحمت حزب اللهی ها برای دولت می شود.

سیاست باج دادن به بزرگترهایشان کار نمی کند. مثل رفتن به دیدار قم، که وقتی سر و صدا از جای دیگر خارج می شود حکم چپاندن پستانک به دهان پدر بچه است.

دولت ارتباط ضعیفی با مردم دارد، و برای جبران این نقص تلاشی قابل رویت نیست. و بدتر اینکه روحانی از موضع دستور دهنده وارد می شود و می خواهد دیگران برای توافقنامه به به و چه چه سر بدهند. خاتمی این خوبی را داشت که خیلی قشنگ نقش امام حسین را بازی می کرد. این یکی بنظر اصلا نمی داند با چه کسانی طرف است. از هیچ سمت.

واقعیت این است که برچسب های بنفش اللهی و غیره فقط در حد همین برچسب بودن کارآیی دارند. بنظر می رسد باوجود همه غمزه ها و کرشمه ها، بعد از سال 88 شکاف رابطه بسیاری با حکومت تا حد زیادی به محدوده ترمیم ناپذیر رسیده باشد، سایرین را هم وضعیت اقتصادی همچنان دلخون نگه داشته. یعنی اگر هم روحانی اهل پر و بال دادن به مردم می بود اتفاق خاصی نمی افتاد.

اینطور به نظر می رسد که سرنوشت این دولت با آینده توافق هسته ای گره خورده. ان هم بعید نیست که پیمانکار جوش دادن رابطه با غرب به این نتیجه برسد که پروژه با این شرایطی که کشور در داخل و خارج دارد اصلا به دردسرش نمی ارزید!

این وضعیت در کنار ادامه سرکوبی پیامش این است که بسیاری در حکومت آماده اند در لحظه مناسب از مقاطعه کار خلع ید کرده و نیروهای معتمدتر را جایگزین کند. روحانی جز پیر پاتالهای تیپ رفقای رفسنجانی یاوری ندارد و احتمالا اگر نجنبد کلکش را خواهند کند و صدایی هم از کسی در نخواهد آمد

بیان دیدگاه